روز هفتم
در روز هفتم محرم «عبیدالله بن زیاد» ضمن نامهای به «عمر بن سعد» از وی خواست تا با سپاهیان خود بین امام حسین و یاران و آب فرات فاصله ایجاد كرده و اجازه نوشیدن آب به آنها ندهد.
«عمر بن سعد نیز بدون فاصله «عمرو بن حجاج » را با ۵۰۰سوار در كنار شریعه فرات مستقر كرد و مانع دسترسی امام حسین علیهالسلام و یارانش به آب شدند.
در این روز مردی به نام «عبدالله بن حصین ازدی » - كه از قبیله «بجیله » بود - فریاد برآورد «ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید! به خدا سوگند كه قطرهای از آن را نخواهی آشامید، تا از عطش جان دهی!»، امام حسین علیهالسلام فرمودند «خدایا! او را از تشنگی بكش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار نده»،
«حمید بن مسلم» میگوید «به خدا سوگند كه پس از این گفتگو به دیدار او رفتم، در حالی كه بیمار بود، قسم به آن خدایی كه جز او پروردگاری نیست، دیدم كه عبدالله بن حصین آن قدر آب میآشامید تا شكمش بالا میآمد و آن را بالا میآورد و باز فریاد میزد: العطش! باز آب میخورد، ولی سیراب نمیشد، چنین بود تا به هلاكت رسید».
نظرات شما عزیزان: